بیا فاندر

متن مرتبط با «شیاف"» در سایت بیا فاندر نوشته شده است

خاطره شیاف در بیمارستان

  • در ایام تابستان هنگام غروب با یکی از دوستان قرار گذاشتیم خانوادگی شب بیرون برویم از منزل که راه افتادیم خانم رفیقمون زنگ زد و گفت که بدلیل درد شدید شوهرش نمیتونند بیاین اول فکر کردم شاید خدای نکرده بین زن و شوهر بحثی اتفاق افتاده  به خانمم گفتم زنگ بزن اگه خونه بودن بریم بیبینیم موضوع از چه قراره؟ فهمیدیم که در بیمارستان امیرالمومنین  تو اورژانسند رفتیم بیمارستان دیدم بنده خدا از درد به خودش میپیچه و آمپول مسکن هم اثری نداره متاسفانه بیمارستان به ما آمبولانس نداد در نتیجه رفیقم را سوار ماشینم کردم و به خانم خودم و خانمش گفتم شما با بچه ها با یه ماشین دربستی بیایید بیمارستان ب....و  به سرعت رفتیم بیمارستان ب....و  چون بنده خدا خیلی درد میکشید دادو فریاد راه انداخته بود تو اورژانس بستریش کردند وچون بیمارستان امیرالمومنین آمپول مسکن زده بودند گفتند باید شیاف استعمال نماید چون پرستار کشیک زن بود شیاف به من داد من هاج و واج موندم گفتم خانم شما پرستارید من همراه کار من نیست متاسفانه پرستار میگفت چون پرستار کشیک مرد ندارن باید خودتون انجامش بدید از یک طرف رفیقم داشت  دردش دوباره شروع میشد از یک طرف دیگه بحث بین من و پرستار داشت بالا میگرفت و خانم پرستار با داد و بیدادمیگفت که وظیفه آن نیست تا اینکه خانم رفیقم با ماشین بعدی از راه رسید و شیاف گرقت و خودش برای شوهرش استعمال کرد و بحث بین من و خانم پرستار ختم به خیر شد ولی از آن هروقت اسم شیاف را میشنوم خاطره آن روز برام زنده میشه!!!! ,بیمارستان",پرستار",شیاف",رفیق ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها