بیا فاندر

متن مرتبط با «ماشین "» در سایت بیا فاندر نوشته شده است

خاطره اتوبوس

  • تابستان پارسال بدلیل کار مالیاتی  و رفتن به محدوده طرح ترافیک مجبور شدم سوار اتوبوس شوم ازدحام جمعیت طوری بود که ناچار بودم پله اول اتوبوس وایستم هوا هم به شدت گرم بود و همه مسافران از گرمای هوا کلافه بودند ناگهان احساس کردم قطره آبی روی مچ دستم چکید تعجب کردم توی این هوای به این گرمی که خبری از باران نبود سرم را بالا گرفتم بیبینم قطره آب از کجا اومده دیدم یه پله بالاتر یه کارگر افغانی وایستاده و بدلیل سرماخوردگی از بینی اش داره آب میچکه و آن قطره آب بینی کارگر افغانی بود وقتی نگاهش کردم اصلا به روی خودش نیاورد مسافر بغلیش فهمید و زد زیر خنده بهش گفت حداقل یه عذرخواهی میکردی یه دستمال همراهت داشته باش کارگر انگار نه انگار اتفاقی افتاده به روی خودش هم نیاورد و ایستگاه بعدی پیاده شد و من ماندم با یه مچ دست کثیف و خنده مسافران داخل اتوبوس که همه نگاهم میکردند و میخندیدند!!! ,ماشین ",خاطره",کارگر افغانی"آب ریزش بینی ...ادامه مطلب

  • خاطره شهر آستانه

  • شهریور امسال خانوادگی با سه ماشین به شهر  آستانه اشرفیه جهت زیارت و خرید رفته بودیم دوستان ماشیناشون پارک کرده بودند من دنبال پارک میگشتم چند کوچه پایینتر توی یک خیابان فرعی وارد شدم پارک کنم یکی از دوستان که ماشینش را جای دیگه پارک کرده بود پیاده دنبال من اومد هنوز من ماشینم را پارک نکرده بودم دیدم که سروصدا بلند شده و صاحب یکی از مغازه ها داره با آشنای ما بحث میکنه که چرا ماشینت را بر نمیداری و جلوی مغازه ام پارک کرده ایی هرچه رفیقم قسم میخورد که ماشین مال من نیست صاحب مغازه قبول نمیکرد و میگفت داری دروغ میگی ماشینم را که پارک کردم رفتم میانجیگیری کنم بازم صاحب مغازه زیر بار نمیرفت کار داشت به درگیری کشیده میشد که با سروصدای زیاد نظر پلیس راهنمایی و رانندگی  جلب شد مامور پلیس از خدا خواسته یه جریمه سنگین برای ماشین پارک شده  نوشت صاحب مغازه وقتی دید ما هیچ عکس العملی نشان نمیدیم و بیخیالی طی کردیم تازه خیالش جمع شد که ماشین مال ما نیست و با کلی عذر خواهی و شرمندگی از ما رفت داخل مغازه اش این وسط فقط موند یه جریمه سنگین برای صاحب ماشین نگون بخت!!! ,ماشین ",خاطره",جریمه", ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها