تنهایی یعنی وقتی پرستار گفت : همراه بیمار کیه؟… ولی کسی نبود جواب بده ! یواشکی گفتم : ببخشید کسی همراه من نیست … من تنهـــــــــــام … ,تنهایی",وقت",پرستار ...ادامه مطلب
آخر پاییز شد و همه دم میزنند از شمردن جوجه ها!!! اما تو بشمار تعداد دلهایی را که بدست آورده ایی...! تعداد لبخندهایی که بر لب دوستانت نشانده ایی...! تعداد اشکهایی که از سر شوق و یا غم ریخته ایی...! فصل زرد بود اما تو چقدر سبز مانده ایی...! نگران جوجه ها نباش آنها را بعدا میشه شمرد! امیدوارم زندگی همه خوانندگان عزیز در لحظه های پایانی پاییزی پر از آرزوهای قشنگ باشد(آمین) ,زندگی ",پاییز",جوجه",دل ...ادامه مطلب
تنهایی بعضی وقتها یعنی : خیلیا در حدت نیستن ,تنهایی",وقت", ...ادامه مطلب
بدترین حسرتی که در زندگی می خورم و سر به بیابان گذاشته ام از کارهای خطایی که مرتکب شده ام ، نیست … بلکه از این است که … چرا کارهای درست را برای کسی که لیاقتش را نداشته انجام داده ام … ,زندگی ",خطا",حسرت",لیاقت ...ادامه مطلب
روز چهارم محرم در این روز عبیدالله بن زیاد مردم را در مسجد كوفه گرد آورد و خود به منبر رفت و گفت: اى مردم! شما آل ابى سفیان را آزمودید و آنها را چنان كه مىخواستید، یافتید! و یزید را مىشناسید كه داراى سیره و طریقهاى نیكو است! و به زیر دستان احسان مىكند! و عطایاى او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! و اینك یزید دستور داده است كه بهره شما را از عطایا بیشتر كنم و پولى را نزد من فرستاده است كه در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت كنید. سپس از منبر به زیر آمد و براى مردم شام نیز عطایائى مقرر كرد و دستور داد تا در تمام شهر ندا كنند كه مردم براى حركت آماده باشند، و خود و همراهانش به سوى نخیله حركت كرد و حصین بن نمیر و حجار بن ابجر و شبث بن ربعى و شمر بن ذى الجوشن را به كربلا گسیل داشت تا عمربن سعد را در جنگ با حسین كمك نمایند. پس از اعزام عمربن سعد به كربلا، شمربن ذى الجوشن اولین فردى بود كه با چهار هزار نفر سپاهى آزموده براى جنگ با امام حسین علیهالسلام اعلام آمادگى كرد و بعد یزیدبن ركاب كلبى با دو هزار نفر و حصین بن نمیر با چهار هزار نفر كه جمعا بیست هزار نفر مىشدند. منبع:.tebyan.net ,امام حسین(ع) ",محرم",", ...ادامه مطلب
,عکس,سوتی"خنده"مادرشوهر ...ادامه مطلب
مغازه داری روی شیشه مغازه اش تابلویی به این مضمون نصب کرد: "توله های فروشی" چیزی از نصب آن نگذشته بود که پسر کوچولویی وارد مغازه شد واز او خواست تا توله ها را به او نشان دهد مغازه دار صوت زد و با صدای صوت او یک ماده سگ با پنج تا توله فسقلی اش که بیشتر شبیه توپهای پشمی کوچولو بودند پشت سر هم از لانه بیرون آمدند و در مغازه به راه افتادند پنجمین توله در آخر صف لنگان لنگان به دنبال سایرین راه می رفت پسر کوچولو توله لنگان را نشان داد و گفت: "اون توله چشه؟ " مغازه دار توضیح داد که اون توله: از همان روز تولد فاقد حفره مفصل ران بوده است و سپس افزود: اون توله زنده خواهد ماند اما تا آخر عمرش همین جوری خواهد لنگید پسر کوچولو گفت من همونو می خوام. مغازه دار موافقت نکرد ... اما پسر کوچولو پاچه شلوارش رو بالا زد و پای چپش رو که بدجوری پیچ خورده بود و با یک تسمه فلزی محکم بسته شده بود به مغازه دار نشون داد و گفت: من خودم خوب نمی تونم بدوم این توله هم به کسی نیاز داره که وضعیتشو درک کنه ... ============ چه بسیار انسانهای که از نظر جسمی سالمند اما ... از جهت عقلی و روانی معلولند ارسالی:علی احمدی ,زندگی \",توله\",مغازه دار\", ...ادامه مطلب
,عکس ...ادامه مطلب
همیشه ترا یاد بمانه که نوگوفتهان شاهه گوفتان ولی گوفتهان نشا پس گیفتان!!! (همیشه یادت بمونه که ناگفته ها را میشه گفت ولی گفته ها را نمیشه پس گرفت) ,ناگفته ",یاد",پس گرفتن",گفته ها ...ادامه مطلب
خدایا تنهایم دانم تو هم تنها ایسی ولی آیی می امرا دوست ببی!!! (خدایا تنهام تو هم تنهایی ولی میای با من دوست بشی),تنهایی ...ادامه مطلب
تنها نیشتامه اما تنها نیام تی یاد که امان تنهایی ندهه!!! (تنهایی نشسته ام اما تنها نیستم یادت که امان تنهایی نمی دهد),تنهایی ...ادامه مطلب
چوپان امی قصه دروغگو نوبو/از ترس تنهایی فریاد گرگ سرا ده/افسوس که فقط گرگان بفهمسن چوپان چقدر تنهایه!!! نوبو(نبود) سرا ده(سرمیداد) بفهمسن(فهمیدن) گرگان(گله گرگ) ,چوپان+گرگ ...ادامه مطلب
می روزان سخت که تمام بوبوهو شم زنم خدا پوشته گویم سالار ان رسمش نوبو!!! روزان(روزها) بوبوهو(بشه) شم(میروم) زنم(میزنم) پوشته(پشت),روزهای سخت ...ادامه مطلب
افتخار نکون که به اندازه تی تار موهان رفیق داری وقتی محتاج ببی دینی کچلی!!!,مو ...ادامه مطلب